وب‌سايت رسمی رضا يعقوبی

آخرین مطالب

زندگينامه رضا یعقوبی

برگرفته از گفتگو با خبرگزاری ایبنا به تاریخ 14 خرداد 1399

رشته تحصیلی من در دانشگاه، الكترونیك بود. اما ابتدای علاقه من به حوزه‌های علوم انسانی به دوران نوجوانی برمی‌گردد. مخصوصا در دوران دبیرستان علاقه زیادی به آثار بزرگان داشتم و می‌خواندم. همیشه با حافظ و سعدی و مولانا مانوس بودم. حتی دیوان حافظ را تقریبا حفظ كردم اما چون ممارست نكردم الان فقط حضور ذهن دارم. یعنی یك یا چند كلمه اول هر بیت باعث می‌شود یك یا چند بیت و گاه تمام غزل را از بر بخوانم. سعدی و مولانا هم همین طور. همیشه و مداوم می‌خواندم و می‌خوانم. به كارهای هنری مخصوصا موسیقی علاقه زیادی داشتم. هر هفته به اصفهان می‌رفتم تا ردیف‌های آواز ایرانی را نزد یكی از شاگردان مرحوم تاج اصفهانی فرابگیرم. مدتی هم در این زمینه مشغول یادگیری شدم. ادبیات، عرفان، فلسفه، روانشناسی، الهیات را خودخوان می‌خواندم. آثار بزرگان ادبیات و نثرنویسی جدید را مطالعه می‌كردم. از آثار مرحوم نجفی و زرین‌كوب و فروزان‌فر گرفته تا شرح‌های حافظ و مثنوی و آثار مرحوم قزوینی و..  وقتی دانشجو بودم به صورت آزاد در كلاس‌های دانشكده ادبیات و علوم انسانی حاضر می‌شدم و جزوه می‌نوشتم. با اساتیدشان نشست و برخواست می‌كردم و بحث می‌كردیم. فلسفه را از سیر حكمت مرحوم فروغی تا كاپلستون و سایر منابع آن زمان خواندم و فراگرفتم. بعد به منابع انگلیسی رو آوردم. در این میان به اثر كنی برخوردم و بعد تصمیم گرفتم ترجمه‌اش كنم. قبل از آن علم و دین هانس كونگ را ترجمه كرده بودم كه در سال 1395 منتشر شد.

بعد هم در حلقه نویسندگان دانشنامه حافظ و حافظ پژوهی راه پیدا كردم و از آن طریق با استاد و پدر معنوی گرانقدرم استاد بهاءالدین خرمشاهی آشنا شدم. معلوماتم را نزد ایشان كامل‌تر كردم. از روی بزرگواری طبق برنامه هر روز برای من وقت می‌گذاشتند و هر ساعتی موضوع خودش را داشت. ساعتی برای آموزش عربی، ساعتی مقابله ترجمه، ساعتی حافظ‌خوانی و ادبیات و.. به این طریق از محضر ایشان درس‌های فراوانی گرفتم و نقطه عطفی در زندگی من شد. در دانشنامه حافظ هم حدود بیست و پنج مدخل نگاشتم كه اگر آن مدخل‌ها مستقلا چاپ شوند اثر مستقلی از آب درمی‌آید. اخلاق حافظ، جهان‌بینی حافظ، فلسفه در دیوان حافظ، حافظ و گوته، زیبایی‌شناسی حافظ و.. در مدخل اخلاق حافظ برای اولین بار اخلاق حافظانه را در چارچوب فلسفه اخلاق جدید بررسی كردم و سایر مدخل‌ها هم نوآوری‌های خودشان را دارند. حالا هم بیشتر وقتم صرف فلسفه می‌شود و از میان فلسفه‌ها فلسفه تحلیلی را برگفتم و پسندیدم.

روزانه بین هشت تا ده ساعت مداوم هر روزه كار می‌كنم. معتقدم فقط با كار و تلاش شبانه‌روزی می‌شود كاری كرد و اثرگذار بود. در غیر این صورت عقب می‌مانیم. بزرگانی كه داریم چه در غرب چه در میهن خودمان همه همین‌طورند. شب و روز مشغول كارند. اگر تفننی كار كنیم نمی‌توانیم اثرگذار باشیم. كارهای بزرگ همت‌های بزرگ می‌خواهند. سال‌هاست از خودمان می‌پرسیم چرا دیگر كسی مثل ابن‌سینا در ایران ظهور نمی‌كند، چرا در ایران كسی پدید نمی‌آید كه به اندازه كسی مثل كانت تاثیر داشته باشد. در میان فلاسفه غرب كسی را پیدا نمی‌كنید كه زندگی‌اش را وقف فلسفه و كار و تلاش نكرده باشد اما به آن تاثیرگذاری و بزرگی رسیده باشد. جزئیات زندگی هر كدامشان را كه بخوانید برای دقیقه به دقیقه روزشان برنامه دارند و عمرشان را بیهوده تلف نمی‌كنند. بزرگان ما هم همین‌طورند اما هنوز هم جای كار داریم. در میان فلاسفه مغرب‌زمین كانت به این دقت و پشتكار شهره است. زنان همسایه‌اش ساعت‌شان را با ساعت از خانه بیرون رفتن او تنظیم می‌كردند(برخی هم می‌گویند طنزی بوده كه زنان همسایه برای دقیق بودنش ساخته‌اند). جان استورات میل آن‌قدر دقیق و منظم و بی‌وقفه مطالعه می‌كرد كه مدت زیادی بیمار شد و به قول خودش با خواندن آثار وردزورث بهبود پیدا كرد. قصد من تشبیه خودم نبود. البته كه من چنین پشتكاری ندارم. منظورم این است كه اگر می‌خواهیم ما هم چنین بزرگانی داشته باشیم باید همت‌اش را هم در خودمان ایجاد كنیم.

 

منبع: 

http://www.ibna.ir/fa/longint/291318

طراحی سایت و میزبانی وب : نوین وب گستر