مقالات (34)
به وقت دموکراسی: به مناسبت انتشار ترجمه «لیبرالیسم و عمل اجتماعی» / رضا یعقوبی
نوشته شده توسط Super Userبه وقت دموکراسی
به مناسبت انتشار ترجمه «لیبرالیسم و عمل اجتماعی»
رضا یعقوبی
محرک من برای ترجمه آثار جان دیویی (که این کتاب اولین عنوان از آنها بود و عنوانهای دیگر هم به تدریج منتشر خواهند شد)، مقابله با رواج نسخهای از محافظهکاری به کام محافظهکاران و به نام لیبرالیسم است که با رواج ایدههای نئولیبرالی صرفا به سود عده اندکی و به زیان اکثریت جامعه استدلال میکنند. خوانش رایجی که به نام لیبرالیسم تبلیغ میشود و همان ایدئولوژی نئولیبرالی است، به تضعیف جامعه مدنی و شکاف طبقاتی وسیع و همچنین ایجاد وقفه در روند دموکراتیزه شدن جامعه خواهد انجامید. جامعه مدنی قوی محصول طبقه متوسط قدرتمندی است که بتواند در مقابل دولت از قدرت چانهزنی کافی برخوردار باشد. قدرتمند شدن طبقه متوسط نیازمند بازتوزیع مناسبی است که به تعبیر لیبرالهای مدرن منجر به «برابری فرصت» میشود و با تاکید بر «آزادی مثبت» توان مشارکت و همچنین شکوفایی استعدادها و رشد قوای فردی را فراهم میکند.
جان دیویی: فیلسوف لیبرالیسم مدرن (به مناسبت انتشار کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی») / دکتر امیرحسین مدبرنیا
نوشته شده توسط Super Userجان دیویی: فیلسوف لیبرالیسم مدرن
(به مناسبت انتشار کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی»)
دکتر امیرحسین مدبرنیا
جان دیویی از برجستهترین فلاسفه قرن بیستم و از بنیانگذاران مکتب تجربهگرایی است. فلسفه برای دیویی ابزاری است برای شکلدهی نظریهای جامع از آموزش که به کار زندگی روزمره بیاید. در همین راستا رضا یعقوبی پژوهشگر و مترجم کارکشته در یکی از جدیدترین ترجمههایش به اندیشههای دیویی درباره لیبرالیسم و ارتباطش با سازماندهی اجتماعی می پردازد.
دیویی از طرفداران پروپاقرص دموکراسی است. از نظر دیویی دموکراسی فقط شکلی از حکومت نیست، بلکه روندی است پویا که طی آن شهروندان در شکلدهی و جهتدهی فعالیتهای گروهی که به آن تعلق دارند مشارکت می کنند. از رهگذر این «خرد مشترک» که به نیت «خیر مشترک» عمل می کند «انسانهای فردی میتوانند فردیت راستین خود را تحقق ببخشند و حقیقتاً آزاد شوند.». ریشه نقد لیبرالیسم کلاسیک و طرح لیبرالیسم مدرن را در همین خوانش دیویی از دموکراسی باید جست. در شرایطی که تفاسیر محافظه کارانه و فردگرایانه از لیبرالیسم از راه ایجاد نابرابری شدید و گرفتن فرصتها مانع شکوفایی انسان شده، خوانش دیویی می تواند چراغ راهی باشد برای برون رفت از بحران موجود.
لیبرالیسم به روایت جان دیویی: نسخهای برای پیشبرد عدالت اجتماعی در ایران /به مناسبت انتشار کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی / حسین دباغ
نوشته شده توسط Super Userلیبرالیسم به روایت جان دیویی: نسخهای برای پیشبرد عدالت اجتماعی در ایران
(به مناسبت انتشار کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی»)
حسین دباغ
در چشمانداز فلسفی اوایل قرن بیستم، کتاب لیبرالیسم و عمل اجتماعی جان دیویی به عنوان پدیده مهمی در تکامل اندیشه لیبرال محسوب میشود. استدلال دیویی در این کتاب نشانگر گذار این فیلسوف از ریشههای کلاسیک لیبرالیسم به سوی لیبرالیسمی معقولتر، عادلانهتر و به لحاظ اجتماعی مسئولانهتر است. دیویی، به عنوان شخصیتی تاثیرگذار در پراگماتیسم آمریکایی، در این کتاب استدلال قانعکنندهای برای یک لیبرالیسم بازبینیشده و اصلاحشده به دست میدهد تا از نسخه فردگرایانه پیشینیانش فراتر رود و تعهدی جمعی را برای اصلاح و عدالت اجتماعی گوشزد کند. ترجمه رضا یعقوبی از این کتاب مهم و نشر آن توسط انتشارات کرگدن بهانهای شد برای نوشتن این مطلب. در این نوشتار سعی میکنم اولا تجدیدنظر فلسفی دیویی از لیبرالیسم را روشن کنم، ثانیاً پیامدهای آن را به ویژه برای موقعیت اجتماعی-سیاسی معاصر ایران مشخص کنم تا دریچهای برای بازنگری اصول بنیادین پیشرفت اجتماعی و آرمانهای دموکراتیک به روی روشنفکران ایرانی باز کرده باشم.
چرا دیویی مهم است؟ / حسام پیرمرادی / به مناسبت انتشار ترجمهی کتاب "لیبرالیسم و عمل اجتماعی”
نوشته شده توسط Super Userچرا دیویی مهم است؟
حسام پیرمرادی
یادداشتی به مناسبت انتشار ترجمهی کتاب "لیبرالیسم و عمل اجتماعی”
از ۲۵۰۰سال پیش (برههی ابداع فلسفه توسط یونانیان) تا به امروز، بشر همواره درگیر پرسشهایی از این قبیل بوده است: هستی چیست؟ چرا جهان وجود دارد؟ چرا انسان وجود دارد؟ انسان چرا و چگونه باید زندگی کند؟ انسان پس از مرگ به چه سرنوشتی دچار خواهد شد؟
چنین پرسشهایی در مرکز توجه فلاسفهی بزرگ قرار داشتهاند و پاسخهای گوناگون و متفاوتی نیز دریافت کردهاند. در عصر باستان و قرون وسطی، پرسشهای هستیشناسانه بر تفکر فلسفی احاطه داشتهاند؛ اما با آغاز عصر مدرن، این معرفتشناسی و پرسشهای مرتبط با شناخت (آیا میتوانیم یقین مطلق حاصل کنیم؟ از چه طریقی معرفت کسب میکنیم؟ عقل یا تجربه؟) بود که به مشغلهی اصلی فلاسفه بدل گشت. در اواسط قرن نوزدهم و در پی انقلابی که داروین در ساحت اندیشه به پا کرد و تصور ما را از جایگاه انسان در جهان به گونهای اساسی دگرگون کرد، نزد طیف وسیعی از اندیشمندان، عقل بشری قوهای محصول فرآیند تطور لحاظ شد و هالهی متافیزیکی و استعلایی خود را از دست داد. جان دیویی، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی، یکی از این اندیشمندان است که با اتخاذ رویکردی طبیعتگرایانه، ایدههای فلسفی خود را بر پایهی انسانشناسی داروینی بسط و گسترش داده است. دیویی با نقد فلسفهی مبتنی بر متافیزیک و معرفتشناسی، توجه خود را معطوف به امور فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی کرده است تا فلسفه را برای همگان دسترسپذیر سازد و اندیشیدن را با زیست روزمره و دغدغههای انضمامی آشتی دهد و همچنین بستری برای رشد تفکر نقادانه، گفتگو، و مشارکت اجتماعی فراهم کرده باشد.
لیبرالیسم چیست؟
رضا یعقوبی
یکی از مهمترین عناصر یک جنبش، فلسفة اجتماعی آن است تا چارچوبهای فکری و نظری کافی و مناسب را برای دنبال کردن آرمانها و ترسیم نقشة راه و همافزایی و همبستگی فراهم کند. امروزه لیبرالیسم با استقبال فراوان اما دیرهنگامی در کشور ما مواجه شده اما همچنان فقر نظری در این باره وجود دارد. بهترین راه علاج چنین معضلی ترجمة آثار کلاسیک صاحبنظران یک مکتب است که باید اعتراف کرد سوسیالیستها و مارکسیستها از این نظر در کشور ما بسیار جلوترند اما با این حال، لیبرالیسم در حال تبدیل شدن به یک گرایش مسلط در کشور ماست، به همین دلیل ضرورت روشنگری دربارة آن هر روز بیشتر میشود.
اصول مبارزه با نیهیلیسم
رضا یعقوبی
کیرکگارد اغلب پدر اگزیستانسیالیسم دانسته میشود، ولی به معنایی میتوان او را پدر نیهیلیسم هم دانست، با اینکه نه تنها نیهیلیست نبود، تمام عمرش را وقف ایمان کرد. ولی اندیشههای او به شکل تناقضواری به پوچگرایی و نیهیلیسم انجامید. او را باید در حقیقت پدر سابجیکتیوته بدانیم، به دلیل این جملة معروف او که «حقیقت امری سابجکتیو است» (سابجکتیو اینجا به معنای درونی/باطنی است) و سرآغاز جنبشی شد که حقیقت را مستقل از عینیت جستجو میکرد. کیرکگارد مخالفتی بنیادین با هگل داشت و معتقد بود که هگل، امر باطنی و درونی یعنی خدا (یا مطلق) را در تاریخ به عینیت درمیآورد و امر درونی را به امر تاریخی تقلیل میدهد. و از آنجا که کیرکگارد در عصری میزیست که امر درونی و سابجکتیو معادل با امر معنوی و غیرمادی بود، در اعتراض به هگل قائل شد به اینکه حقیقت، امری درونی (سابجکتیو) است و نمیتوان به طریق عینی به آن دست یافت.
«خودانگيخته» يا «به هم ريخته»؟ / رضا يعقوبي
نوشته شده توسط Super Userنظم «خودانگیخته» یا «نظم به هم ریخته»؟
چرا نظم انتخابی در جهان سوم با مانع روبرو میشود؟
رضا یعقوبی
همه اصطلاح «نظم خودانگیخته» را با هایک و نوشتههای او میشناسند. این مفهوم برای نکتهای که امروز میخواهم بیان کنم اهمیت محوری دارد. منظور از نظم خودانگیخته، نظم اجتماع و قوانین و نهادهای اجتماعی و سیاسی است که در طول زمان از ابتدای لحظة اجتماعی شدن انسان تا امروز «تداوم» داشته و به شکل قوانین و نهادهای سیاسی و مدنی امروزین درآمده است. هایک و کسان دیگری مثل اوکشات که قائل به «حاکمیت قانون» هستند، قبول ندارند که قانون، امری دستوری است که توسط نهادهای سیاسی ابداع و صادر شده باشد. از نظر آنها سرچشمة قانون نظم تکاملی جامعه است که همزمان با گسترش جامعه، انسانها به صورت خودجوش و خودانگیخته برای همدیگر «قواعد رفتار» تعیین کردهاند تا اینکه امروزه به صورت قوة مقننه درآمده است. به همین دلیل این قول هایک معروف است که «قانون از قانونگذار قدیمیتر است».
این روزها که تب و تاب گفت وگو و اندیشه در کشور بالا گرفته، غالبا مشاهده می کنیم که وقتی دو نفر باهم بحثی را آغاز می کنند، یکی از طرفین یا هر دو، می خواهند در پایان به یک گزاره جزمی برسند. برای همه ما پیش آمده که گاه پس از مدت زیادی استدلال آوردن، با نظر مخاطبی مواجه شویم که بدون حتی یک استدلال، حکم دلخواه خودش را با پافشاری و با ناشنیده گرفتن دلایل ما به سمت مان پرتاب می کند و حیرت می کنیم که دیگر چه جای سخن گفتن است. مساله زمانی دو چندان می شود که در جوامع توسعه نیافته این نحوه گفت وگو فراوانی دارد و سماجت و به خاک مالیدن بینی مخالف بر اثبات مدعا یا بیان گزاره غیرجزمی پیشی می گیرد. روانشناسی این نحوه برخورد به شرایط اجتماعی بستگی دارد یعنی به نحوه پرورش ذهن جزم اندیش در بستر آن جامعه.
علم بهتر است يا فلسفه؟
تاملي دربارة نقش فلسفه در وضعيت كنوني ما به مناسبت روز جهاني فلسفه
رضا يعقوبي
شايد اولين سوالي كه پس از خواندن اين عنوان به ذهن مخاطب اين نوشتار برسد همين باشد كه مگر فلسفه علم نيست؟ فلسفه، به معناي آنچه امروزه Science ناميده ميشود، البته علم نيست چون برخلاف علوم ديگر دادهاي به مخاطب خود نميدهد. فلسفه فقط به اين معنا علم است كه داراي اصطلاحشناسي و مجموعه نظريهها و نظرپردازيهايي است كه دانستن آنها نيازمند مطالعه و در ياد نگهداشتن است. مسائل فلسفي هم به همان طريقي مسئله نيستند كه مسائل علمي، مسئله دانسته ميشوند. مسائل علمي دربارة كشف يك مجهولاند اما مسائل فلسفي دربارة بنيانهايي سوال ميكنند كه به نظر غيرفيلسوفان مجهول نيستند و حتي بسيار واضح و بديهياند. البته اگر مسائل فلسفي را از منظر ويتگنشتايني، محصول افسون زبان بدانيم، ميتوانيم بگوييم آنها شبهمسئلهاند نه مسئلة اصيل. هرچند كم نيستند فلاسفهاي كه حتي در سنت تحليلي هنوز معتقدند كه تمام مسائل فلسفي، زباني نيستند و برخي از آنها به راستي مسئلة فلسفياند (اما از مسئلة فلسفي تا مسئلة علمي راه بسيار است).
دشمنان آزادي دانشگاهي/ آنتونی كنی/ ترجمه رضا یعقوبی
نوشته شده توسط Super Userدشمنان آزادي دانشگاهي
آنتونی كنی
ترجمه: رضا یعقوبی
روزنامه شرق: اخراج بیژن عبدالکریمی، دانشيار فلسفه، از دانشگاه آزاد بهبهانه دفاع از نظام سلطنت پهلوی هفته گذشته انعکاس زیادی در رسانهها و فضای عمومی و در میان دانشگاهیان داشت؛ تاجاییکه به علت گستره اعتراضات، دانشگاه آزاد از تصمیم اولیه خود عقب نشست و اجرای این حکم را تا زمان رسیدگی در هیئت عالی تجدیدنظر این دانشگاه به تعویق انداخت. فارغ از محتوای انتقادها و شخصیت علمی عبدالکریمی و مواضع سیاسی او، از نظر بسیاری از اهل فلسفه این حکم و رواج چنین مداخلههایی که البته مسبوق به سابقه است، نقض آشکار آزادی دانشگاهی دانسته میشود که به رشته فلسفه و شخصی خاص محدود نمیماند و تضعیف نهاد شکننده علم را در کشور درپی خواهد داشت. آزادی دانشگاهی از ارکان نظم اجتماعی دوران مدرن است که طبق آن فرد دانشگاهی اجازه و مصونیت بهچالشکشیدن همه دیدگاههای پذیرفتهشده و رایج را دارد و میتواند دیدگاههایی مناقشهبرانگیز در حوزه کار خود عرضه کند. بر این اساس، نهادهای قدرت نهتنها حق اعمال فشار بهمنظور اثرگذاری بر محتوای سخن فرد دانشگاهی را ندارند، بلکه باید فضا را برای تبادل افکار و نظرات در محیطهای علمی فراهم آورند تا مناقشههای علمی در محیطهای طبیعی خود، و نه با دخالت عناصر اثرگذار بیرونی، حلوفصل شوند. آنچه در ادامه میآید مقالهای است درباره آزادی دانشگاهی از کتابی با عنوان «برج عاج» نوشته آنتونی کنی، فیلسوف برجسته اهل انگلستان.