مابعدالطبیعه زندگی روزمره / لینا رادر بکر / ترجمه رضا یعقوبی
- توضیحات
- منتشر شده در دوشنبه, 18 آبان 1394 15:48
- بازدید: 902
مابعدالطبیعه زندگی روزمره
پروفسور لینا رادر بکر
ترجمه رضا یعقوبی
منتشر شده در روزنامه ایران مورخ دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۴
جهت دانلود PFD روزنامه اینجا را کلیک کنید
آنچه در پی میآید گزیدهای از کتاب «مابعدالطبیعه زندگی روزمره» نوشته لینا رادر بکر، استاد دانشگاه ماساچوست، است که از سوی انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده است. پروفسور بکر نویسنده آثار متعددی از جمله «نجات اعتقادات: نقدی بر فیزیکالیسم» (1987)، «توضیح نگرشها: رویکرد کاربردی به ذهن» (1995) و «مابعدالطبیعه زندگی روزمره: گفتار در رئالیسم کاربردی» (2007) است. او در کتاب اخیرش از رویکرد تقلیلگرایانه نسبت به اشیا عینی انتقاد میکند و معتقد است نباید آنچه را که در زندگی روزمره میبینیم، مجموعهای از ذرات بیهویت (اتمها) بدانیم بلکه هر کدام از این اشیا، هویت و تشخص خاص خود را دارند. سپس ادامه میدهد که اگر با این دید تقلیلی به اشیای متعارف نگاه کنیم، دچار مشکلات معرفتی و فلسفی خواهیم شد.
٭٭٭
کسانی که فیلسوف نیستند، اگر درباره فلسفه بیندیشند، ممکن است از اینکه دیگران به سراغ مابعدالطبیعه میروند، تعجب کنند. چرا که مابعدالطبیعه، همانطور که «آودن» (شاعر انگلیسی-امریکایی) سروده است، کاری از پیش نمیبرد. با این حال، برخی از افراد بسیار باهوش میکوشند تا زندگی خود را صرف تدوین و استدلال برای مدعیات مابعدالطبیعی کنند. اما دلیل اصلی پرداختن به مابعدالطبیعه، لااقل برای من، فهم جهانی است که همه ما با آن روبهرو هستیم و با آن تعامل داریم.
مقصود از «مابعدالطبیعه زندگی روزمره» ارائه نظریهای است که بر اشیای متعارفی که هر روز با آنها سر و کار داریم، مثل گلها، مردم، خانهها و غیره تمرکز دارد و آنها را در جایگاهی از واقعیت مینشاند که تقلیلپذیر نباشند.
اجازه بدهید ابتدا بین اشیای عینی که هر روز میبینیم (گل، صندلی، اسکناس و... ) و اشیای بنیادینی که امیدواریم فیزیک درباره آنها به ما چیزی بگوید، تمایز قائل شویم. فرض کنید اشیای بنیادین مجموعهای از ذرات باشند. میخواهم از مابعدالطبیعهای دفاع کنم که به اشیای عینی که در زندگی روزمره میبینیم، وزن هستیشناختی بدهد. این عقیده، بدیل نظریههای مابعدالطبیعی معاصر است که اشیای معمولی را «در واقع» مجموعهای از ذرات میداند. این نظریهها باید به این پرسش پاسخ دهند که چگونه این واقعیت را تبیین کنیم که اگر همسر ما و گلهایی را که هدیه گرفتهایم، «در واقع» مجموعه ذرات هستند، چرا چیزی شبیه مجموعه ذرات به نظر نمیآیند؟ آنها «شخص» و «گل» به نظر میرسند. یکی از پاسخها این است که ما خود انتخاب میکنیم که مفاهیمی همچون «شخص» و «گل» را برای اشاره به مجموعه خاصی از ذرات به کار ببریم. در کتاب «مابعدالطبیعه زندگی روزمره» سعی دارم در مقابل این تبیین «مفهومی»، تبیینی «هستیشناختی» از اشیای معمولی ارائه کنم که در مورد اشیای عینی در زندگی روزمره، نگاه غیرتقلیلی داشته باشد.
منظور از ارائه تبیین هستیشناختی این است که اشیایی که در خارج میبینیم، مفاهیم برساخته ذهن ما نیستند بلکه خود واجد ویژگیهایی هستند که از آنها فیالمثل «گل» یا «ماهی» میسازند. یک «ماهی» یا یک «گذرنامه» دارای ویژگی ماهی یا گذرنامه بودهاند. هستیشناسی نه فقط ذرات فیزیکی و حاصلجمع آنها بلکه «ماهی» و «گذرنامه» را هم دربر میگیرد.
برخی از عالمان مابعدالطبیعه همروزگار ما از همان ابتدا با این طرح مخالفت میکنند، آنان میپرسند که چرا باید خود را دچار دردسر کنیم؟ سنتهای دیرینهای در فلسفه هستند که اشیای عینی را دست کم میگیرند. هر چند این سنت به افلاطون بر میگردد، اما امروزه هم این سنت با نفوذ است. (چراکه افلاطون اشیا را سایه مثل میدانست و برای آنها هویت مستقل قائل نبود) اما سنت دیگری هم که در افکار ارسطو ریشه دارد، اشیای متعارف را واقعیتهای غیرقابل تقلیل میداند که همان پراگماتیستهای کلاسیک و نیز اخیر امریکایی نظیر «مور» هستند. به هر حال این سنت «عام» امروزه غالب نیست.
اما چرا ما به مابعدالطبیعهای نیاز داریم که اشیای متعارف را جزئی از واقعیت تقلیلناپذیر قلمداد کند؟ برای این سؤال چند پاسخ داده شده است. به یاد بیاورید تمایز میان اشیای عینی و اشیای بنیادینی که به صورت مجموعهای از ذرات تصور میشوند. ما معیارهای منطقی و مفید جهت هویت قائل شدن برای بسیاری از اشیای عینی در زندگی روزمره داریم. شرایط هویت داشتن اشیای بنیادین - مجموعههای متنوع ذرات - بستگی به شرایط هویت داشتن اشیای عینی دارد. ما هیچ نظری درباره هویت اشیای بنیادین به نحو مستقل از اشیای عینی نداریم که احتمالاً هم مطابق باشند. اگر اشیای عینی «در واقع» مجموعهای از ذرات باشند، این نقیصه در ادراک شرایط هویت داشتن اشیای بنیادین، عقلانیت نگرش و اعمال روزمره ما را تهدید میکند. نگرش و اعمال ما مربوط به اشیای عینی است. اگر «الف» یک صندلی از «ب» امانت بگیرد، وظیفه «الف» برگرداندن صندلی است. یعنی صندلی شیئی عینی است که ما برای آن شأنیت قائل هستیم. حال «ب» میخواهد صندلی را پس بگیرد با صرفنظر از این واقعیت که آن صندلی پس از اینکه الف روی آن خراش انداخته است، اکنون از مجموعه متفاوتی از ذرات تشکیل شده است. عقلانیت نگرشهای ما اقتضا میکند که اشیا را در طول زمان از هم تمییز بدهیم و تنها اشیایی که میتوانیم تمییز دهیم همین اشیای عینی هستند و نه مجموعه ذرات.
یکی از راههای نویدبخش برای حذف این تهدید، این است که اشیای عینی را با اشیای مشابه بنیادیشان قرین کنیم تا تطابق آنها به موازات تمایزشان از نظر دور نماند و اجازه دهیم که اشیای بنیادین هم به خاطر شرایط هویت داشتن بر دوش اشیای عینی سوار شوند. این همان چیزی است که نظریه مابعدالطبیعی من درباره اشیای متعارف در پی اثبات آن است.
جهت دانلود PFD روزنامه اینجا را کلیک کنید
منبع : روزنامه ایران