وب‌سايت رسمی رضا يعقوبی

آخرین مطالب

راز زدایی از جهان به دو روش / هانس کونگ / ترجمه رضا یعقوبی

منتشر شده در روزنامه ایران مورخ پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394

 

جهت دانلود فایل PDF روزنامه اینجا کلیک کنید

 

تأملی پیرامون رویکردهای متفاوت «علم» و «الهیأت» برای شناخت جهان
راز زدایی‌ ازجهان به 2 روش
همدلی «متکلمان» و «اندیشمندان» چقدر ممکن است؟

 

 پروفسور هانس کونگ
ترجمه رضا یعقوبی

کتاب «علم و دین» اثر پروفسور هانس کونگ از آثار مهم و مرجعی است که در حوزه مطالعات علم و دین به چاپ رسیده‌است. نام اصلی این کتاب «آغاز همه چیز» است که زیرعنوان «علم و دین» منتشر شده‌است. کونگ در این کتاب به دنبال پاسخ به پرسش‌هایی از این دست است؛ آیا «متکلمان» و «دانشمندان» می‌توانند به همدلی و توافق برای شناخت جهان دست یابند؟ و آیا الهیات می‌تواند با علوم روز از در دوستی وارد شود؟


 هانس کونگ متفکر و الهیدان پرحاشیه‌ سوئیسی در سال 1954 کشیش شد و سپس استادی الهیات در دانشگاه را پذیرفت. اگرچه، وی در سال 1962 از سوی پاپ ژان پل دوم به سمت کارشناس و مشاور الهیاتی شورای دوم واتیکان منصوب شد، اما بعدها به دکترین «عصمت پاپی» اعتراض کرد و به همین دلیل صلاحیت تدریس الهیات او از سوی واتیکان لغو شد. وی دارای آثار متعدد و مطرحی است که کتاب «آغاز همه چیز؛علم و دین» از آن جمله است. قرار است ترجمه فارسی این کتاب به قلم رضا یعقوبی از سوی «انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب» به چاپ برسد. مکتوب حاضر، گزیده‌ای از ترجمه این اثر است که پیش از انتشار از سوی مترجم در اختیار «صفحه‌اندیشه ایران» قرار گرفته‌است که تقدیم خوانندگان می‌شود.

«علم» مدت زیادی است که بی‌گناهی و مظلومیت آغازین خود را از دست داده‌است. وقتی که سرور ناشی از پیشرفت‌های قرن نوزدهم و نیمه‌ اول قرن بیستم فرو نشست این تصور که پیشرفت علمی موجب ترقی وجود آدمی می‌شود، در دهه‌های بعد به نحو روزافزون از اذهان مردم، پاک شد.
تقریباً تمام پیشرفت‌های چشمگیر علمی و فناوری- فناوری هسته‌ای، مهندسی ژنتیک، پزشکی، «انقلاب سبز»، خودکار شدن تولید، جهانی شدن اقتصاد، فناوری ارتباطات- پیامدهایی منفی نیز داشته‌اند که غیرعمدی بوده و یا از سر سهل‌انگاری به‌وجود آمده‌اند.
بعد از سقوط اقتصاد حبابی در پایان قرن بیستم حتی اقتصاددان‌های نئولیبرال اعتقاد زیادی به خودتنظیمی بازارها توسط اداره‌ عقلانی آنها، نداشتند. اینکه در هزاره‌ سوم میلادی به جای مبارزه با فقر، گرسنگی، بیماری و بی‌سوادی سرمایه‌گذاری‌های میلیاردی در صنعت سلاح‌های کشتار جمعی صورت می‌گیرد، چندان سازگار با عقلانیت نیست. در واقع جنگ‌هایی که در افغانستان و عراق صورت گرفت، ظاهراً جنگ‌هایی کاملاً معقول بودند که در آغاز قرن 21 به وسیله‌ فناوری‌های پیشرفته انجام گرفت که عواقب ویرانگری برای کشورهای درگیر و کل جهان داشت. تعدادی از مردم نیز به شک افتادند که آیا واقعاً نوع انسان از «عقل» برخوردار است؟ مسلماً این مسأله نمی‌تواند دلیلی برای مقابله با علم و عقل باشد، بلکه دلیلی است برای مقابله با ساده‌لوحی نسبت به علمی که علم و فناوری محض را پیش پای ما می‌نهد.
«علم» عملاً برای فناوری و صنعت مدرن، برای تصویر جدید جهان و برای تمدن و فرهنگ مدرن خیلی سریع به یک زیربنا تبدیل شد. اما علم تنها زمانی می‌تواند این نقش را بخوبی ایفا کند که زیربنا، تمام ساختمان را دربر نگرفته‌باشد. این در حالی است که در کنار روش‌های علمی کسانی هستند که علوم‌انسانی و علوم‌اجتماعی را حمایت می‌کنند و نیز کسانی که به «فلسفه» و «الهیات» پر و بال می‌دهند.
به عبارت دیگر، علم نباید به جهان‌بینی شکل بدهد. هر علمی هرچند دقیق و موشکافانه باشد، اگر خودش را از تمامی قیود آزاد گرداند، نه تنها مایه‌ خنده خواهد بود، بلکه به آسانی تبدیل به خطری مشترک برای جهانیان خواهد شد و اگر علم بکوشد تا از تمامی چیزها راززدایی کند نهایتاً خودش را دست خواهد انداخت.

ë خودانتقادی الهیات
رویکردهای متفاوتی وجود دارد: دانشمندان بیشتر به تحلیل داده‌ها، واقعیت‌ها، پدیده‌ها، عملکردها، فرآیندها، نیروها، ساختارها و از این دست مسائل اهمیت می‌دهند. اما الهیدان‌ها و فلاسفه بیشتر به سؤالاتی درباره‌ اولین یا آخرین مفاهیم و اهداف، ارزش‌ها، آرمان‌ها، هنجارها، داوری‌ها و گرایش‌ها اهمیت می‌دهند. جای خوشحالی است که می‌بینیم امروز تعدادی از دانشمندان اذعان می‌دارند به اینکه نمی‌توانند حقایق را به نحو قطعی و نهایی ارائه کنند. آنها بیش از پیش حاضرند در نقطه‌نظرهای‌شان تجدیدنظر کنند. در واقع در برخی از موارد، کاملاً دوباره به عقب برگشته‌اند و به آزمون و خطا متوسل شده‌اند.
از دیگر سو، الهیدان‌ها و فلاسفه باید در گفت‌وگو با دانشمندان، فروتنی و انتقادپذیری خود را حفظ کنند.
در حالی که دانشمندان اگر درباره‌ «صدق ایمان» به مزیت‌های حرفه‌ای خود متوسل شوند، آنها را فاقد حقیقتی پیشین و قطعی خواهند یافت. آنها باید حقیقت را بجویند و آنگاه حدس بزنند. آنها باید روش آزمون و خطا را فراروی خود نهاده و مهیای اصلاح نقطه‌نظرهایشان شوند. همچنین اگر الهیات را یک علم به حساب آوریم، اساساً امکان هم‌کنشی در طرح، نقد متقابل و بهبود آن ممکن است و غالباً بدان تأکید شده‌است.
مسلماً، الهیات آلمان نیاز مبرمی به برقراری ارتباط با علم داشت. اعضای مدرسه‌ «کارل بارت» به بهانه‌ ضدیت این امر با گذشته‌ تاریخی‌شان مانع گفت‌وگوی «الهیدان‌ها» با «دانشمندان» در زمینه‌ الهیات طبیعی می‌شدند. در مدرسه‌ «رادولف بولتمن» تمرکز بر مسأله‌ پرده برداشتن از وجود انسان موجب غفلت از کیهان‌شناسی شده بود. الهی‌دانان کاتولیک نیز تنها به ترمیم اسناد مخرب و تعصب‌آمیز کلیسای کاتولیک و اعاده‌ حیثیت گالیله و تیلهارد شاردن اشتغال داشتند.
در حوزه‌ آنگلوساکسون اما همه‌چیز فرق می‌کرد: آنجا نه تنها الهیدان‌ها عمیقاً با فیزیک درآمیخته بودند بلکه فیزیکدان‌ها نیز عمیقاً با الهیات هم‌پیوسته ‌شده‌بودند و کارهای مهمی در جهت میانجیگری بین این دو انجام می‌دادند. طی دهه‌ها تعدادی از دانشمندان مدل‌هایی را در بازنشرهای متعدد ارائه دادند.
از آن جمله می‌توان به فیزیکدان و الهیدان امریکایی ایان باربور (اهل نورثفیلد ایالت مینه‌سوتا)، الهیدان و بیوشیمیست بریتانیایی آرتور پیکاک (آکسفورد) و جان پل کینگ هرن استاد فیزیک ریاضیاتی و الهیدان (کمبریج) اشاره کرد. در این یاداشت کمتر به وجه تشابه «روش علم» و «روش الهیات» و همچنین وحدت مفهوم «علم» و «عقلانیت» پرداخته‌ام؛ به‌گونه‌ای که جان پل کینگ هرن در آثارش کوشیده‌است این امر را نمایان سازد. در مقابل، خودمحوری و استقلال علوم‌طبیعی و علوم‌انسانی بویژه فلسفه و الهیات برایم جالب و برجسته‌تر است.

ë فیزیک نمی‌تواند به ورای جهان تجربه نظر افکند
ایمانوئل کانت ثابت کرد که ما پدیده‌ها را در قالب زمان و مکان درک می‌کنیم و درک فیزیکی جهان «فی‌نفسه» و مستقل از قالب ذهنی ما ممکن نیست.
 فیزیک نیز که تنها با جهان «پدیدار» و «تجربه» در قالب زمان و مکان سروکار دارد، اساساً نمی‌تواند از آن فراتر رود. به هر حال امروزه فیزیکدان‌ها بر سر دو نکته با کانت موافقت تام دارند:
اولاً؛ تعینات بنیادین طبیعت از قبیل زمان، مکان و علیت به‌سان معلومات عینی فهمیده نمی‌شوند بلکه تنها تحت شرایط پیشینی فهم ما دانسته می‌شوند. ثانیاً نه تنها بساط برتری مطلق ذهنیت‌گرایی محض علم برچیده شده، بلکه «شیء فی‌نفسه» هم که به گفته‌ کانت بر ما «تأثیر می‌گذارد» در هاله‌ای از ابهام پیچیده شده‌است. فهم تکوینی ما قدرتی بی‌انتها نیست و نمی‌تواند به محتوای پشت‌پرده‌ جهان پدیدار، عینیت ببخشد. به بیان قطعی‌تر، بعد فیزیک روندی است که صرفاً مبتنی بر ذهن یا جهان اشیاء فی‌نفسه نیست بلکه جهانی جداگانه را در خود شکل می‌دهد. چیزی که والتر شوالتز از آن به عنوان «جهان فیزیک» یاد می‌کند.
پیرو اینکه درک سنتی علم از خود که در آن می‌توان به سادگی وجود را به عنوان واقعیت به معنای واقعیت «فی‌نفسه» توضیح داد، امروزه چندان محل اعتبار نیست. فیزیک کوانتم و بحث درباره‌ زیربنای ریاضیات اشاره به ناتمامیت و ابهام معرفت بشری دارد. در واقع حتی اگر تمام نظریه‌های علمی را درست فرض کنیم و آنها را در توصیفی علمی از جهان بگنجانیم، باز هم میزان اعتماد ما از نظر تجربی لزوماً افزایش نخواهد یافت.
در مورد دانشمندانی که رویکردی بسیار نسبی به واقعیت دارند، پرسشی که به قول هایزنبرگ «فراتر» یا در سطح عمیق‌تر منعکس می‌شود این است که «بنیادی‌ترین چیزی که عالم را به پا داشته‌است، چیست؟» و این تنها سؤال از نیروی قوی موجود در بین کوچک‌ترین ذرات در هسته‌ اتم (کوارک‌ها) نیست (کشفی که باعث شد سال 2004 دی جی دگروس، فرانک ویلچک و دیوید پولیتز به خاطر آن برنده‌ جایزه نوبل شوند)، بلکه سؤال از بنیاد و معنای تمام واقعیت است.
امروزه ریاضیدان‌ها و اخترشناس‌ها هنوز بشدت از اسلاف خود نیکولاس کوزایی، کپلر و گالیله پیروی می‌کنند و حتی کانتور و پلانک را پیرو اندیشه‌های فیثاغوریان و افلاطون می‌دانند که می‌گفتند خواص ریاضی اشیاء اشاره به منشأ عالی آنها دارد. پس از بحث درباره‌ زیربناها چیزی که بیش از همه ما را به فکر وامی‌دارد این است که ریاضیات که ساخته‌ بشر است با جهان که توسط انسان آفریده نشده، به نحو شگفت‌انگیزی با هم تناسب دارند. هر دو به یک اندازه عقلانی، منظم و نهایتاً بسیار ساده دیده می‌شوند.
اکنون باید به‌اندازه‌ کافی روشن شده‌باشد که من چگونه «رابطه‌ بین علم و دین» را درک می‌کنم.

 جهت دانلود فایل PDF روزنامه اینجا کلیک کنید

همچنین در ایبنا : 

http://www.ibna.ir/fa/doc/note/218285

سایت فرهنگ امروز:

http://farhangemrooz.com/news/30760

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی

طراحی سایت و میزبانی وب : نوین وب گستر