وب‌سايت رسمی رضا يعقوبی

آخرین مطالب

شنبه, 13 آبان 1402 ساعت 17:27

ضرورت فلسفه در جهان امروز/ گفتگوی ماهنامه تجربه مطلب ویژه

نوشته شده توسط 
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

ضرورت فلسفه در جهان امروز

گفت‌و‌گوی ماهنامه‌ی تجربه با رضا یعقوبی به‌بهانه‌ی ترجمه‌ی کتاب «روشنگری» از آنتونی کنی

رضا یعقوبی نویسنده و پژوهشگر حوزه‌ی فلسفه، علوم‌انسانی و مترجمی شناخته‌شده و فعال است. از او آثار بسیاری ترجمه و یا به رشته‌ی تحریر درآمده است که می‌توان به مجموعه‌‌ی «تاریخ فلسفه» و «ایمانوئل کانت» آنتونی کنی اشاره کرد. کتاب «روشنگری» آخرین ترجمه‌ی او از آنتونی کنی است که در آن به تاریخ و نحوه‌ی شکل‌گیری جنبش روشنگری، تأثیرات آن و مهمترین متفکران و فیلسوفان این جنبش پرداخته است. روشنگری، جنبشی بود که در قرن هجدهم در اروپا آغاز شد و مبنای تغییرات فکری و فلسفی بسیاری را بنا نهاد و پایانی برای خودکامگی قرون‌وسطایی و سلطه‌ی دولت و کلیسا شد.

به بهانه‌ی آخرین ترجمه‌ی او از آنتونی کنی تحت عنوان «روشنگری؛ تاریخ مختصر» با او به گفت‌وگو نشستیم.

 

 

 

 

  • ·        برای سؤال نخست و با توجه به کارنامه‌ی شما ضرورت دارد این سؤال پرسیده شود که چرا فلسفه و چرا فلسفه تحلیلی؟

فلسفه، به این دلیل که اندیشه‌ورزی یکی از شالوده‌های اصلی تمدن است و کشور ما هم در مسیر تمدن نوین خود نیازمند فعالیت فکری و فرهنگی جدی و آگاهی‌بخشی و همراه شدن با افکار روز دنیاست، و ما در مواجهه با جهان جدید باید بنیان‌های فرهنگی خودمان را متحول کنیم و پروژة ناتمام تجدد در ایران را پیش ببریم و این نیازمند ترویج اندیشه‌ورزی و آشنایی با اندیشه‌های نوین است. فلسفة تحلیلی به دلیل اینکه ابزار مهمی برای مواجهه با افکار و فلسفه‌های واپس‌گرایانه و ضد تجدد و ضد علم است. همان فلسفه‌هایی که با استفاده از متافیزیک‌ مبهم و کلی‌گویی‌ و گل‌آلود کردن آب، از علم، از تجدد، از عالم غرب و جهان جدید، هیولایی می‌آفرینند که می‌خواهد تمام ارزش‌های ما و هویت ما و سنت ما را نابود کند. ابزارهایی که فلسفة تحلیلی در اختیار ما قرار می‌دهد به روشنی ذهن، به واقع‌بینی، به جلوگیری از خلط مبحث کمک می‌کند و باعث می‌شود رابطة ما با جهان جدید را به درستی بفهمیم و ابزار فکری مناسبی برای پیشرفت و مدرن شدن در اختیار داشته باشیم.

  • ·        این تصور وجود دارد که دانشجویان در ایران بیشتر علاقه‌مند به مباحث فلسفه قاره‌ای هستند، بیشتر آثار ترجمه‌شده در بازار نیز گواه چنین امری است. از دید شما چه ضرورتی برای ترجمه‌ی مباحث و آثار تحلیلی به‌خصوص فیلسوفی مانند آنتونی کنی وجود دارد؟ (کمی درباره‌ی آنتونی کنی و فلسفه تحلیلی توضیح دهید.)

بله، موافقم. فلسفة تحلیلی در ایران نوپاست و در گذشته هم آثار و نوشته‌های اندکی که دربارة آن بوده جذابیت چندانی ایجاد نکرده که چند دلیل دارد. یک دلیل، بقایای سنت عرفانی و متافیزیکی ماست که با فلسفه‌های قاره‌ای همسویی دارد. دیگر اینکه در فضای اجتماعی-سیاسی ما به دلیل معضلات فراوان و عقب ماندن از غافلة علم و جهان جدید، مخاطب فلسفه بیشتر به دنبال غرق شدن در فضاها و افکاری است که از محیط اطراف و از واقعیت موجود غافلش کند و برای خودش حصار فکری و فضای خاصی ایجاد کند که در واقع نوعی واکنش روانی به تلخی واقعیت است. در تاریخ ما هم شعرا و صوفیان همین راه را برای خلاصی از غوغای زمانه پیش می‌گرفتند. اما در موقعیت تاریخی کنونی، ما نیازمند مواجهه با واقعیت‌ها با معضلات  و دشواری‌های فرهنگی-فکری-سیاسی-اجتماعی و.. هستیم و برای این کار نیاز به دید واقع‌بینانه و فلسفه‌ای داریم که با علم و جهان جدید همسو باشد و این کار در حوزة فلسفه از فلسفة تحلیلی برمی‌آید. دلیل دیگر عدم جذابیت، نبود آثاری از فلسفة تحلیلی بود که برای مخاطب عام هم جذابیت داشته باشد. مثلا آثار آقای ضیا موحد بسیار فنی‌اند و کمتر کسی به همین راحتی حاضر می‌شود منطق موجهات بخواند. آثار آنتونی کنی از این امتیاز برخوردارند که همزمان با اینکه از نگاه و منظر فلسفة تحلیلی، تاریخ فلسفه را روایت و نقد می‌کند، هوای مخاطب عمومی را هم دارد. استقبال از آثار برتراند راسل که از سردمداران فلسفة تحلیلی است قبلا ثابت کرده که مخاطب ایرانی نسبت به فلسفة تحلیلی دافعه ندارد بلکه در ترجمة آثار همه‌فهم و ترویج آن کوتاهی شده است. آنتونی کنی از این لحاظ انتخاب خوبی بود. او بیشتر نوشته‌های خود را برای عموم نوشته و خودش در آکسفورد شاگرد آنسکوم و پیتر گیچ بوده که آن‌ها هم شاگرد مستقیم ویتگنشتاین بودند و کنی در شاگردی آن‌ها فلسفة تحلیل زبانی را به خوبی جذب و هضم کرده است. پس همان‌طور که ویتگنشتاین می‌گوید فلسفه (فلسفة تحلیلی) جلوگیری از جادو شدن عقل به وسیلة زبان است من هم این مدت به واسطة آثار کنی تلاش کردم با ترویج فلسفة تحلیلی از جادو شدن فکر در جامعة ما در این موقعیت تاریخی به وسیلة برخی فلسفه‌های متافیزیکی غلیظ و البته ضد مدرنیته در حد وسع خودم جلوگیری کنم و مروج این سبک از فلسفه‌خوانی و فلسفه‌ورزی باشم.

  • ·        با وجود در دسترس‌بودن تاریخ فلسفه‌های گوناگون آیا همچنان ظرفیت مطالعه و کار بر روی تاریخ فلسفه وجود دارد؟

تاریخ فلسفه‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: آن‌هایی که برای دانشجویان سال‌های اول و مخاطب عام نوشته می‌شوند و آن‌هایی که برای پژوهشگران و اهالی فن نوشته می‌شوند. از منظر آموزشی با ترجمة تاریخ فلسفة کنی در کنار تاریخ فلسفه‌های قبلی، مجموعة خوب و قابل قبولی اکنون در اختیار مخاطب ایرانی قرار دارد و هر تاریخ فلسفة جدیدی که نوشته شود و امتیازهای خاص دیگری داشته باشد باز هم بر غنای آموزشی این مجموعه‌ها می‌افزاید. اما تاریخ فلسفه‌های فنی مثل تاریخ‌نویسی علوم دیگر همیشه می‌توانند زوایای تازه‌ای از سیر تاریخ اندیشه‌ها را بکاوند و نگاه جدید یا فهم جدیدی ارائه کنند. در این زمینه همیشه جای کار هست.

  • ·        وضعیت حال حاضر آثار موجود فلسفه چه تألیف و چه ترجمه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

با وجود تمام سختی‌هایی که این روزها صنعت نشر با ‌آن‌ها روبروست، کسانی هستند که از روی عشق و علاقه و البته با فداکاری دست در کار ترجمه و تالیف دارند و شک نیست که جامعة ما باید خود را وامدار آن‌ها بداند. با اینکه هنوز خلاهای فراوانی وجود دارد، آثار کلاسیک فراوانی هنوز ترجمه نشده‌اند و ترجمه‌شان ضرورت دارد، روز به روز به فهرست مترجمان این آثار افزوده می‌شود و امیدوارم اوضاع به سمتی نرود که صنعت نشر نتواند پاسخگوی تقاضای فکری و فرهنگی ما باشد. اما تالیف کمی فرق دارد. کیفیت تالیف آثار فلسفی در ایران یا پایین است یا اگر پایین نباشد، مخاطب ایرانی معمولا ترجمه را به تالیف ترجیح می‌دهد چون نگاه خوش‌بینانه‌ای به نوشته‌های نویسندة داخلی ندارد. در این باره هم باید حق داد. معدود نویسندگانی داریم که در دانشگاه‌های برتر جهان تحصیل کرده باشند و ارتباط ما با محافل علمی و فکری جهان ضعیف است و این باعث می‌شود مخاطب ایرانی جز در زمینة فرهنگ و ادب خودمان نگاه خوش‌بینانه‌ای به تالیف‌ها نداشته باشد. قبلا در دهه‌های گذشته آثار نویسندگان داخلی استقبال فراوانی داشت اما اینکه اکنون مخاطبان به ترجمه‌ها بیشتر اقبال دارند نشان می‌دهد به دنبال فضاهای جدید و آشنایی با افکار جدید و تازه‌اند که نشانة خوبی است.

  • ·        آیا این نیاز را می‌بینید که برای ارتباط مخاطب عام با آثار فلسفی، فلسفه به شکل حال حاضر به هر مضمون و موضوعی تقلیل پیدا کند و در دسترس مخاطب عام باشد؟

نه فقط فلسفه که دانش‌های دیگر هم امروز در غرب در دستور کار «عمومی‌سازی» قرار گرفته‌اند. تعداد زیادی از آن‌ها هم با عناوین جذاب برای مخاطب عام مثل «جعبه ابزار» به فارسی ترجمه شده‌اند. دربارة فلسفه کسانی مخالف‌اند و معتقدند با این شکل، عمق فلسفه‌ها و نکات ریز و جزئیات فنی از دست خواهد رفت. اما موافقان معتقدند با این کار راه مخاطب عمومی به فهم مطالب تخصصی‌تر باز می‌شود. در واقع امروزه عرضة مطالب فلسفی را به دو بخش تقسیم می‌کنند: فلسفة اکادمیک یا دانشگاهی، فلسفة کاربردی یا applied.  دستة دوم در خدمت مخاطب عام و زندگی روزمره درآمده و مغتنم است.

  • ·        شما معتقدید ترجمه‌ی متون فلسفی خود نوعی فلسفه‌ورزی است. چه پیچیدگی‌هایی در ترجمه‌ی متون فلسفی و به طور کلی در فرایند ترجمه اثر فلسفی می‌بینید؟

ترجمة متون فلسفی به فهم فلسفی و مهارت فلسفی نیاز دارد. مثلا در گذشته مترجمان نام‌آوری با وجود شهرت فراوانی که داشتند اما مهارت فلسفی نداشتند دست به ترجمة آثاری و تاریخ فلسفه‌هایی زدند که نتوانستند حق آن ترجمه‌ها را ادا کنند. اما همان مترجم‌ها وقتی آثار ادبی و داستانی ترجمه می‌کردند کسی به گرد پایشان نمی‌رسید. با گذشت زمان و تقویت مهارت فلسفی در دانشگاه‌ها و مخاطبان، ترجمة متون فلسفی به متخصصان فلسفه واگذار شد و کیفیت ترجمه‌ها هم کاملا تغییر کرد. برای خواندن یک متن ترجمه‌شدة فلسفی به فارسی، شما باید آشنایی کافی با اصطلاحات و مطالب و مکاتب را داشته باشید، برای ترجمة متن فلسفی باید آن مکتب و آن فیلسوف را فهمیده باشید و هنگام برگردان متن و عرضه به مخاطب فارسی باید واجد میزانی از فلسفه‌دانی باشید که مخاطب در فهم ترجمة شما از آن مکتب دچار گمراهی نشود. یعنی باید واژگان و اصطلاحات و منابع زبانی و ابزارهای زبان مقصد را برای انتقال آن فلسفه به کار بگیرید، باید آن فلسفه را برای مخاطب زبان مقصد بازنویسی کنید و این خود نوعی تالیف است. و این تفاوت فراوانی با ترجمة متون داستانی دارد که صرفا وقایع را گزارش می‌کنید.

  • ·        درباره‌ی کتاب «روشنگری» برایمان بگویید.

ناشر انگلیسی کتاب (SPCK)  قصد داشته برای مخاطب عام مجموعه‌ای مختصر و به زبان ساده برای عموم تدارک ببیند و از صاحبنظران دعوت کرده دربارة آن شخصیت‌ها یا مکاتب یک مجلد بنویسند. آنتونی کنی این دعوت را قبول کرده و حاصلش این کتاب تاریخ مختصر روشنگری است. کتاب چارچوب جذابی دارد و به دو بخش تقسیم شده، بخش اول سیر تاریخی رویدادها و اندیشه‌ها و زندگی کسانی است که در روشنگری تاثیرگذار بوده‌اند، مثل ولتر و گیبون و هیوم و اسمیت و روسو و.. بخش دوم کتاب که میراث نام دارد، به میراث روشنگری در جهان جدید پرداخته است مثلا میراث سیاسی آن‌ها برانداختن خودکامگی و استبداد بوده یا میراث اخلاقی آن‌ها اخلاق انسانی و سکولار بوده یا میراث دینی آن‌ها جدال با خرافات و تعصب و قتل به نام دین و ترویج مدارا بوده، مثلا آنتونی کنی به صراحت حقوق بشر امروزین و سازمان ملل را میراث آن‌ها می‌داند. این کتاب مختصر، مجموعة مفید و جذابی برای آشنایی با تحولات تاریخی و سیاسی و فکری در عصر روشنگری و میراث امروزین آن است.

  • ·        از منظر شما روشنگری چگونه می‌تواند راه‌گشایی در وضعیت کنونی ما باشد؟

روشنگری می‌تواند به ما همان خدمتی را بکند که در زمان خود به اروپائیان کرد: مبارزه با جهل، تعصب، خرافه، ترویج علم و دانش، ایمان به ظرفیت بشر برای اخلاقی زیستن و انسان‌گرایی، آزاداندیشی، فکر آزاد و نجات از اسارت فکری و سیاسی، مبارزه با خودکامگی، ترویج مدارا، صلح و دوری از خشونت و در یک کلام به قول کانت خروج از صغارت خودخواسته و داشتن شهامت استفاده از فهم خویش.

خواندن 66 دفعه آخرین ویرایش در شنبه, 13 آبان 1402 ساعت 17:34

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

طراحی سایت و میزبانی وب : نوین وب گستر